تأثیرگذاری حادثه عاشورا در ماندگاری و پویائی تشیع2
شیعه فرهنگ استبداد ستیزی و قیام در برابر ستم حاکمیت را از عاشورای حسینی آموخته است. حسین میتوانست در برابر استبداد و بی عدالتی یزید، گوشه عافیت اختیار و چون بقیه مردم حجاز و عراق و شام دست بیعت به سوی خلیفه ناحق مسلمانان دراز کند و جان سالم به در برد. اما حسین کسی نبود که اصول اخلاقی را در پای منافع شخصی قربانی کند. امام به شیعیان فهماند که تحت هر شرایطی باید در مقابل استبداد و بی عدالتی حاکم ایستاد و در این راه همه ابزارهای مشروع را به خدمت گرفت. نگاهی ژرف ثابت میکند که حرکت امام حسین و خلق حماسه عاشورا بهترین راهکار مقابله با استبداد حاکم و تزویر و نفاقی بود که سراسر جهان اسلام را فرا گرفته بود: طبیعی است که نگاه به نهضت عاشورا به عنوان نهضتی در جهت کسب قدرت فقط در چارچوبی قابل پذیرش است که ما ماهیت دین را علاوه بر ارتباط با امر مقدس و ربوبیت، متضمن داعیههای اجتماعی و تلاش مستقیم برای ریشهکن کردن هر نوع گناه و فساد از راههای گوناگون همچون: به دست گرفتن قدرت و حاکمیت دینی، بدانیم. به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان یکی از اهداف امام حسین در قیام عاشورا براندازی نظام ستم پیشه حاکم بود. هر چند قیام عاشورا در ظاهر نظامی شکست خورد اما خون حسین و یارانش پایههای حکومت امویان را سست و در نهایت به فروپاشی حکومت بنی امیه منجر گردید. په حرکت حسین را به قول شریعتی: انقلاب، یا به اعتقاد مطهری تبلیغ و یا به نوشته صالحی نجفآبادی تلاش برای کسب قدرت از طریق براندازی بدانیم، قیام عاشورا فرهنگ استبداد ستیزی را در میان شیعیان نهادینه کرد. فرهنگی که به اعتقاد شیعیان تا ظهور امام زمان پایدار خواهد ماند. اکنون فرهنگ عاشورا و فرهنگ انتظار سازنده با هم عجین شدهاند.